برای پسرم مهراد

پسرم عزیزم ما با هم روزهای بدی رو گذروندیم.دیگه نمیخوام از اون روزها چیزی بگم,خدا رو شکر الان خوبی.این روزها خیلی خوب رشد میکنی وزنی که از دست داده بودی برگشته در ضمن کلی شیطون شدی دیگه به سختی تو بغلم نگهت میدارم.شاید بعد از ماه رمضون یه سفر بریم ولی من دوس دارم که با تو دوتایی بریم بعدها بهت میگم که در کنار همه ناراحتی ها چه اتفاقای دیگه ای هم افتاد.

خییییییییییییییییییییییییییییالم راحت شد.مشکل از مغز استخوان نبود یعنی مشکل خاصی نیست خدایا شکرت حوشحالم.یه خواب راحت بعداز رسیدن از بیمارستان   ...

جمعه خوبی بود کلی بهمون خوش گذشت سه تایی رفتیم گردش که یه آب و هوایی تازه کنیم و فردا با انرژی بریم آزمایش مهراد رو بگیریم.پسرم کلی ذوق کرد و خندید امیدوارم فردا هم بخیر بگذره که دیگه یه نفس راحت بکشم.اینجا جاده الموت قزوینه.جایی که من خیلی خیلی دوسش دارم و عاشق طبیعتشم.  این هم یه عکس از منظره روبرومون واقعا بی نظیییییییییییییییییییییییییییییییییره. ...

این روزا دارن با یه حسی میگذرن که نمیدونم چیه به هر حال میگذرن.دو تا دندون خوشگل در آوردی وقتی میخندی دندونای نازت معلوم میشه.قربونت برم عزیزم  امیدوارم دیگه هیچ وقت مریض نشی

باز هم سلام این نوشته هم برای همه دوستای خوبیه که نگران مهراد بودن بالاخره رفتیم آزمایش و بعدش بدو بدو تا تهران و بیمارستان با اینکه هموگلوبین مهراد٢/٠ افت کرده ولی دکتر گفت اشکال نداره و خوبه باز هم واسه دو هفته دیگه آزمایش باز هم احتمال کم کاری مغز استخوان باز هم درد عصبی گردنم.امروز واسه مهراد آش دندونی پختیم عصری یه کم تب داشت ولی خوب زیاد هم نگران کننده نبود الان هم خوابیده.تنها نگرانیم این روزا مهراده که طوریش نباشه.ممنون از دوستای خوبم به خاطر اینکه جویای حال ما هستن این قلبهای با محبت واقعا شادم میکنه من هم از خدا میخوام که هیچ وقت هیچ جا هیچ بچه ای مریض نشه

امروز هم تموم شد نمیدونم دعا کنم این روزا زودتر بگذره یا اینکه همینطور بمونه اونقدر نگرانم که حتی نمیتونم تو اینترنت هم بگردم و یه مقدار اطلاعات کسب کنم خیلی کلافه ام پسرم.

این نوشته رو واسه همه کسایی گداشتم که نگران مهراد بودن و ازم خواستن که بهشون خبر بدم.امروز دکتر با دیدین آزمایشهای مهراد گفت که شنبه باز آزمایش بده اگر مقدار هموگلوبین خونش پایین نیاد مشکلی نیست و لی اگر بیاد پایین نشونه خوبی نیست یعنی شاید مغز استخوانش گلبول قرمز نمیسازه گفت دعا کن که این نباشه.از دکتر بدترین حالت رو پرسیدم گفت که اگه فکر میکنی (دور از جون مهراد)سرطان خون باشه نه اصلا اون نیست فقط کم خونیه که باید دلیلش مشخص بشه خیلی نگرانم تا شنبه چی میشه انشاا... همه بچه ها سالم باشن مهراد هم قاطی اونا.   ...

امروز مهراد کلی سرحال بود این عکس رو قبل از اینکه بریم دکتر و حالم گرفته بشه تو خونه ازش گرفتم ...

این عکسها رو توی بیمارستان از مهراد گرفتم   ...