مهرادمهراد، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 20 روز سن داره

برای پسرم مهراد

بدون عنوان

بالاخره رفتیم شمال خیلی خوب بود خیلی خوش گذشت.روز اول مهراد تب کرد ترسیدم که نکنه مریض شد ولی فرداش دو تا دندون بالاش در اومد.مهراد کلی خوش گذروند لب دریا کلی بازی کرد و حسابی خندید.دوتایی کلی خوش گذروندیم.اینم عکسش......... ...
6 مرداد 1392

باز هم برای تو

پسرم عزیزم ما با هم روزهای بدی رو گذروندیم.دیگه نمیخوام از اون روزها چیزی بگم,خدا رو شکر الان خوبی.این روزها خیلی خوب رشد میکنی وزنی که از دست داده بودی برگشته در ضمن کلی شیطون شدی دیگه به سختی تو بغلم نگهت میدارم.شاید بعد از ماه رمضون یه سفر بریم ولی من دوس دارم که با تو دوتایی بریم بعدها بهت میگم که در کنار همه ناراحتی ها چه اتفاقای دیگه ای هم افتاد.
30 تير 1392

یه روز تعطیل و یه کم خوشگذرونی

جمعه خوبی بود کلی بهمون خوش گذشت سه تایی رفتیم گردش که یه آب و هوایی تازه کنیم و فردا با انرژی بریم آزمایش مهراد رو بگیریم.پسرم کلی ذوق کرد و خندید امیدوارم فردا هم بخیر بگذره که دیگه یه نفس راحت بکشم.اینجا جاده الموت قزوینه.جایی که من خیلی خیلی دوسش دارم و عاشق طبیعتشم.  این هم یه عکس از منظره روبرومون واقعا بی نظیییییییییییییییییییییییییییییییییره. ...
29 تير 1392

بدون عنوان

این روزا دارن با یه حسی میگذرن که نمیدونم چیه به هر حال میگذرن.دو تا دندون خوشگل در آوردی وقتی میخندی دندونای نازت معلوم میشه.قربونت برم عزیزم  امیدوارم دیگه هیچ وقت مریض نشی
22 تير 1392

بدون عنوان

باز هم سلام این نوشته هم برای همه دوستای خوبیه که نگران مهراد بودن بالاخره رفتیم آزمایش و بعدش بدو بدو تا تهران و بیمارستان با اینکه هموگلوبین مهراد٢/٠ افت کرده ولی دکتر گفت اشکال نداره و خوبه باز هم واسه دو هفته دیگه آزمایش باز هم احتمال کم کاری مغز استخوان باز هم درد عصبی گردنم.امروز واسه مهراد آش دندونی پختیم عصری یه کم تب داشت ولی خوب زیاد هم نگران کننده نبود الان هم خوابیده.تنها نگرانیم این روزا مهراده که طوریش نباشه.ممنون از دوستای خوبم به خاطر اینکه جویای حال ما هستن این قلبهای با محبت واقعا شادم میکنه من هم از خدا میخوام که هیچ وقت هیچ جا هیچ بچه ای مریض نشه
17 تير 1392